نام حضرت یحیی در سورههای آل عمران، انعام، مریم و انبیأ، مجموعاً 5 بار آمده است. او یکی از پیامبران بزرگ الهی است و از جمله امتیاز این پیامبر، این است که در کودکی به مقام نبوّت رسید.
حضرت یحیی(علیه السلام) در سوره آل عمران به «حَصور» توصیف شده است. حَصور از حصر به معنی کسی است که از جهتی در محاصره است و طبق روایات به معنی خودداری کننده از ازدواج است. حَصور کسی است که غریزهها و هوسهای دنیایی را ترک گفته است(مرحله عالی زهد).
حضرت یحیی، پسر خاله حضرت عیسی میباشد و کتاب تورات حضرت موسی(علیه السلام)، کتاب حضرت یحیی(علیه السلام) میباشد و پیروان حضرت یحیی، زرتشتیان یکتاپرست هستند.
صفات و ویژگیهای مشترک حضرت یحیی(علیه السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) عبارت است از: زهد فوقالعاده، ترک ازدواج، تولد اعجاز آمیز، نسب بسیار نزدیک.
خداوند در آیات 12و 13و 14و 15 سوره مریم در مورد حضرت یحیی(علیه السلام) میفرماید:
«یا یحیی خُذِ الکتابَ بقوّة؛ ای یحیی، کتاب [تورات] را با قوّت و قدرت بگیر.»
«و آتیناه الحُکمَ صبیا؛ ما فرمان نبوّت و عقل و هوش و درایت را در کودکی به او دادیم.»
«و حناناً من لَدُنا و زکاة؛ با لطف خاص خود به او رحمت و مهربانی و پاکی و پارسایی دادیم.»
«و کانَ تَقیا؛ او پرهیزگار بود.»
«وَ براً بوالدیهِ؛ او را نسبت به پدر و مادرش خوشرفتار و نیکوکار و پر محبّت قرار دادیم.»
«وَ لَمْ یکنْ جباراً عصیاً؛ او مردی ستمگر و معصیتکار و آلوده به گناه نبود.»
به خاطر این صفات (رحمت و محبت نسبت به بندگان، پرهیزگار بودن، خوش رفتار و نیکوکار بودن نسبت به پدر و مادر و …) است که خداوند در مورد حضرت یحیی(علیه السلام) میفرماید:
«سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا؛ سلام بر او در روزی که به دنیا آمد، روزی که میمیرد و روزی که زنده برانگیخته میشود .»
سه روز مشکل و سرنوشتساز در زندگی انسان عبارت است از:
1. روزگار گام نهادن به این دنیا، یوْمَ وُلِدَ .
2. روز مرگ و انتقال به جهان آخرت، یومَ یموت .
3. روز برانگیخته شدن در جهان دیگر، یوْمَ یبعثُ حی .

یکی دیگر از شباهتهای حضرت یحیی و حضرت عیسی درود فرستادن خداوند به آنها در مراحل سهگانه زندگی است.
همچنان که قرآن در مورد حضرت عیسی(علیه السلام) نیز، از زبان خود ایشان فرموده است:
«سلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم بعث حی»
حضرت یحیی و حضرت عیسی هر دو در کودکی به مقام نبوّت رسیدند و مفهوم اسم آنها به معنی زنده میباشد.
امام حسین(علیه السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) نیز جهات مشترکی داشتهاند، امام سجاد(علیه السلام) میفرماید:
«ما همراه امام حسین(علیه السلام) به سوی کربلا بیرون آمدیم، امام، در هر مکانی وارد میشدند و یا از آن کوچ میکردند، یادی از حضرت یحیی(علیه السلام) و قتل او مینمودند و میفرمودند: «در بیارزشی دنیا نزد خدا همین بس که سر یحیی بن زکریا را به عنوان هدیه به سوی فرد بیعفتی از بیعفتهای بنیاسرائیل بردند.»
شهادت امام حسین(علیه السلام) نیز از جهاتی همانند شهادت حضرت یحیی(علیه السلام) و مدت حمل هر دوی آنها نیز شش ماه بوده است.
داستان حضرت یحیی(علیه السلام)
حضرت یحیی قربانی روابط نامشروع «هرودیس»، پادشاه هوسباز فلسطین با یکی از محارمش شد. وی دل خود را در گرو عشقی آتشین به «هیرودیا» دختر زیبای برادرش نهاد و تصمیم به ازدواج با او گرفت. همین که خبر آن به پیامبر بزرگ خدا، حضرت یحیی(علیه السلام) رسید، آشکارا اعلام کرد که این ازدواج، نامشروع و مخالف دستور «تورات» است و من با چنین کاری مبارزه خواهم کرد. سر و صدای سخنان حضرت یحیی در تمام شهر پیچید و به گوش «هیرودیا» رسید. او که پیامبر خدا را مانعی در مقابل آرزوهای پلید خود میدید، تصمیم گرفت، ایشان را از سر راه خود بردارد. بنابراین، زیبایی خودش را دامی برای او قرار داد و در «هیرودیس» نفوذ کرد.
روزی هیرودیس به او گفت: «هر آرزویی داری، از من بخواه که آرزویت حتماً برآورده خواهد شد.» هیرودیا گفت: «من سر یحیی را میخواهم، چرا که او نام ما را بر سر زبانها انداخته و همه مردم را به عیبجویی ما نشانده است، اگر میخواهی دل من آرام شود، باید او را بکشی!» هیرودیس هم، بیدرنگ یحیی(علیه السلام) را کُشت و سر آن حضرت را در مقابل هیرودیای بدکار قرار داد.
سوال حضرت یحیی از شیطان!!

شیطان نزد پیامبران الهى مى آمد و بیشتر از همه با حضرت یحیى انس داشت .
روزى حضرت یحیى به او گفت :من از تو سؤالى دارم.
شیطان در پاسخ گفت :مقام تو بالاتر از آن است كه سؤال تو را جواب ندهم ، هر چه مى خواهى بپرس پاسخت را خواهم داد.
حضرت یحیى گفت: دوست دارم دامهایت را كه به وسیله آنها فرزندان آدم شكار كرده و گمراه مىكنى، به من نشان دهى .
شیطان گفت: با كمال میل خواسته تو را بجا مى آورم .
شیطان در قیافهاى عجیب و با وسایل گوناگون خود را به حضرت نشان داد و توضیح داد كه چگونه با آن وسایل رنگارنگ فرزندان آدم را گول زده و به سوى گمراهى مىبرد.
حضرت یحیى پرسید: آیا هیچ شده كه لحظهاى به من پیروز شوى؟
ابلیس جواب داد: نه، هرگز! ولى در تو خصلتى هست كه از آن شاد و خرسندم .
حضرت یحیی فرمود: آن خصلت چیست؟
شیطان پاسخ داد: تو مردی پرخور هستی و هنگامى كه بر سر سفره مینشینی زیاد مىخورى و سنگین مىشوى، بدین جهت از انجام بعضى نمازهاى مستحبى و شب زنده دارى باز مىمانى.
آنگاه حضرت یحیى گفت :من با خداوند عهد كردم كه هرگز غذا را به طور كامل نخورم و از طعام سیر نشوم ، تا خدا را ملاقات نمایم .
و شیطان گفت :من نیز با خود پیمان بستم كه هیچ مؤمنى را نصیحت نكنم ، تا خدا را ملاقات كنم.
شیطان این را گفت و رفت و دیگر هیچگاه بازنگشت
بدین وسیله حضرت یحیى یكى از مهمترین دامهاى شیطان را از خود دور نمود.
متن روایت
أمالی الطوسی : ابن الصلت ، عن ابن عقدة ، عن الحسن بن القاسم ، عن ثبیر بن إبراهیم ، عن سلیم بن بلال المدنی، عن الرضا ، عن أبیه، عن جعفر بن محمد، عن آبائه علیهم السلام إن إبلیس كان یأتی الأنبیاء من لدن آدم علیه السلام إلى أن بعث الله المسیح علیه السلام یتحدث عندهم و یسائلهم ، و لم یكن بأحد منهم أشد أنسا منه بیحیى بن زكریا علیه السلام.
فقال له یحیى : یا بامرة إن لی إلیك حاجة.
فقال له: أنت أعظم قدرا من أن أردك بمسألة فسلنی ما شئت ، فإنی غیر مخالفك فی أمر تریده.
فقال یحیى: یا بامرة أحب أن تعرض علی مصائدك وفخوخك التی تصطاد بها بنی آدم.
فقال له إبلیس: حبا و كرامة ، و واعده لغد.
فلما أصبح یحیى علیه السلام قعد فی بیته ینتظر الموعد و أغلق علیه الباب إغلاقا فما شعر حتى ساواه من خوخة كانت فی بیته، فإذا وجهه صورة وجه القرد، و جسده على صورة الخنزیر، و إذا عیناه مشقوقتان طولا، وإذا أسنانه و فمه مشقوق طولا عظما واحدا بلا ذقن ولا لحیة، و له أربعة أید: یدان فی صدره ویدان فی منكبه، وإذا عراقیبه قوادمه، و أصابعه خلفه ، و علیه قباء و قد شد وسطه بمنطقة فیها خیوط معلقة بین أحمر و أصفر و أخضر و جمیع الألوان، و إذا بیده جرس عظیم، و على رأسه بیضة، وإذا فی البیضة حدیدة معلقة شبیهة بالكلاب.
فلما تأمله یحیى علیه السلام قال له: ما هذه المنطقة التی فی وسطك؟
فقال: هذه المجوسیة ، أنا الذی سننتها وزینتها لهم ، فقال له : فما هذه الخیوط الألوان؟ قال له: هذه جمیع أصباغ النساء، لا تزال المرأة تصبغ الصبغ حتى تقع مع لونها، فأفتتن الناس بها.
فقال له: فما هذا الجرس الذی بیدك؟
قال: هذا مجمع كل لذة من طنبور و بربط و معزفة و طبل و نای و صرنای ، و إن القوم لیجلسون على شرابهم فلا یستلذونه فأحرك الجرس فیما بینهم فإذا سمعوه استخفهم الطرب، فمن بین من یرقص و من بین من یفرقع أصابعه ، و من بین من یشق ثیابه.
دستی در صومعه ای در بالکان نگهداری می شود که گفته می شود برای حضرت یحیی است .
صومعه تستینیه در بالکان ، دست راستی را نگهداری میکند که می گوید برای "یحیای" تعمید دهنده است .در این صومعه علاوه بر دست حضرت یحیی، بقایای جسد تئودور استراتیلات با قدمت 1600 ساله، جمجمه فورونیای مقدس مربوط به سدههای اول ظهور مسیحیت و تکه هایی از صلیبی که عیسی مسیح بر آن مصلوب شده نگهداری میشود که به سبب شفای تعداد زیادی از بیماران و حل مشکلات مردم، به نوعی "دارالشفا" در منطقه بالکان تبدیل شده است.
به گزارش پایگاه خبری ایران بالکان (ایربا) منابع کلیسای ارتدکس شفای بیماران و حتی به سخن آمدن افرادی که قادر به تکلم نبودهاند را نشانه کرامات بقایای اجساد اولیای مقدس و صلیب و تمثال مریم مقدس در این مکان میدانند.
نظرات شما عزیزان: